مریم سکان زندگی خود را باز پس گرفت....
مریم، بانویی ۳۵ ساله است که همچون بسیاری از خانم ها ،آرزوی های اوایل ازدواج دیگر برایش رویا شده بود وحل یا پذیرش چالشهای رنگارنگ به روتین زندگی او تبدیل شده بود و در این زندگی یکنواخت در کنار سرمایه طلایی ایام جوانی ، ذوق و جسارت رسیدن به اهداف عالیه را نیز از دست داده بود. روز را شب میکرد و شب ها را روز و این حلقه بی ثمر، 15 سال اخیر او را تعریف کرده بود. او در سالهای اخیر آنقدر غرق در گذشته وآینده شده بود که اکنون خود را بکلی فراموش کرده بود. او در جایی با جمله معروف مهاتما گاندی که میگه: "آینده شما به آنچه امروز انجام میدهید بستگی دارد" برخورد کرد. برخوردی دگرگون کننده .عملکردش در15 سال اخیر در ذهنش آوار شد و... او بالاخره فهمید که کیفیت زندگی و شکل سرنوشت در دستان اکنون خودش است. او با درکی عمیق از اهمیت تحول درونی، تصمیمی قاطع گرفت... او یک لنگه ایستاد ولی نه در برابر همسر ، فرزند ، خواهر ، جاری و.... او یک لنگه در برابر خود ایستاد – ایستادنی ستودنی و مقدس مریم ضعیف و مریم قوی به مبارزه با هم پرداختند و این مریم قسم خورد که آن مریم را میکشد و از صحنه روزگار محو میکند. کشتنی بی نظیر آری – او تغییر را از وجود خودش آغاز کند نه از جایی دیگر. مریم هوشمندانه، مسیر توانمندسازی و آموزش را برگزید. او تمامی ضعف های موثر در مریم ضعیف را شناخت و به دنبال اصلاح و ارتقاء این نقاط ضعف دوید. دویدنی توام با نفس نفس های ممتد دقیقا مثل دویدنهای واقعی. در همین دویدنها، بخت یار او شد و با “مانا کلاب” آشنا شد . این آشنایی نقطهعطفی در زندگی او بود. او در مانا کلاب دوستان زیادی پیدا کرد که همگی در حال دویدن و نفس نفس زدن برای کشتن "من ضعیف" و تولد"من برتر"بودند. او در کنار "دوستان برترخود" با سرچشمه های مشترک مشکلات آشنا شد وبا اشتیاق و پشتکار فراوان، گام در مسیر یادگیری گذاشت و با حضور مداوم در کارگاهها و دورههای تخصصی مانا کلاب نطفه "مریم برتر " را ایجاد نمود.
او نه تنها مهارتهای ارتباطیاش را در دورههای فن بیان و پرورش صدا تقویت کرد، بلکه در مسیر پربار خوددوستی (Self-Love) و عزت نفس، به شناختی عمیق از پتانسیلهای نهفته وجودش دست یافت. شرکت در کلاسهای موسیقی نیز دریچهای جدید به روی روح او گشود و به او کمک کرد تا با شور و اشتیاق بیشتری به زندگی بنگرد. این دگرگونی درونی، تنها به رشد فردی مریم محدود نشد. او که اکنون با اعتماد به نفسی تازه و دیدگاهی روشنتر به آینده مینگرد .بلی - اوبا توانمندیهای کسب شده "مریم برتر" را متولد نمود. او با پشتکار،جسارت وخلاقیت مثالزدنی توانست مریمی "مستقل از روزگار" و "مهربان با روزگار" خلق کند .
مریمی که صدمه نمی خورد و صدمه نمی زند.
او اینک استقلال کامل هویتی و اجتماعی و خانوادگی دارد و ایده های سازنده سرنوشتش یکی پس از دیگری در حال به ثمر نشستن هستند.اون تنها سکان زندگیاش را مجدداً به دست گرفت، بلکه گرما و نشاط خانواده 4 نفره مریم الهامبخش دیگران نیز شد تا برای تحقق رویاهایشان گام بردارند و زندگیای سرشار از معنا و هدف برای خود بسازند. همه ما میتوانیم این چند روز کوتاه زندگی را بگونه ای حرکت کنیم که صدای نتیجه آن تا نسلها در روزگار طنین انداز باشد. درست مثل مریم .
شما میتوانید مریم بعدی باشید...